مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

قشنگترین بهانه زندگیم

محمدم روزت مبارک

محمد جان همسر مهربانم روزت مبارک عاشقانه دوستت دارم و به وجودت افتخار میکنم تو بهترین همسر و پدر دنیایی     نمیدانم تورا به اندازه نفسم دوست دارم،یا نفسم را به اندازه تو نمیدانم چون تورا دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که ترا دوست بدارم نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست  یا تکرار دوست داشتن تو زندگیم... تنها میدانم که دوست داشتنت  لحظه لحظه زندگیم را میسازد و عشقت ذره ذره وجودم را  ببخش اگر گاهی بد شدم ببخش اگر گاهی تند شدم و احساس لطیف تورا ندیدم ،ولی در عوض تو همیشه خوب بودی و هستی ممنون که هستی  تو به من زندگی بخشیدی  ...
12 ارديبهشت 1394

بابا جونم روزت مبارک

بابای مهربونم روزت مبارک انشااله که سالیان سال سایه پر مهرت بر سر ما مستدام باشد  بابای نازنینم شما نمونه کامل یک پدری  اگر پیر و رنجور شدی اگر موهای سرت سفید شدن اگر دستای قشنگت لرزان شدن همه و همه به خاطر زحماتیه که برای بزرگ شدن ما کشیدی ای کاش میتونستم فقط ذره ای از زحماتتو جبران کنم  با تمام وجودم دوستت دارم  و برای داشتنت به خود میبالم. مهدی جان تو بهترین پدربزرگ دنیارو داری برای خوشحال کردن تو هرکاری میکنه قدرش را بدان. ﺩﻟﻢ ﺣﯿﺎﻁ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ... ﯾﮏ ﺑﻌﺪﺍﺯﻇﻬﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺩﻫﯿﻢ .. ﻓﺮﺷﯽ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻮﺍﻥ ... ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺁﺏ ﻭ ﮔﻞ ﻭ ﺑﺮﮒ ﺍﻧﮕ...
12 ارديبهشت 1394

بای بای پوشک

سلام عسل مامان منو ببخش که انقدر دیر اومدم یه دلیل قانع کننده داشتم که خودتم در جریانی بله بالاخره شما با پوشک خداحافظی کردی از یکی دیگه از مراحل سخت به خوبی عبور کردیم خدارو شکر. 1394/1/29 28فروردین با بابا رفتیم برای مراسم پوشک گیرون کلی برچسب و جایزه خریدیم که بعدا کلی دیگه جایزه هم اضافه شد شبش من دستشوییو تزیین کردم که خوشت بیاد و اما صبح 29فروردین بیدار که شدی پوشکتو باز کردم و بردمت دستشویی کلی ذوق کردیو و تولد خوندی ولی جیش نکردی.خلاصه تا ظهر دو بار دیگه بردمت ولی جیش نکردی .ظهر بابایی و مامان جون اومدن خونمون(بابا هم شیفت بود) خلاصه با کلی وعده و وعید افتخار دادی و جیش کردی .هربار که میرفتیم دستشویی ...
11 ارديبهشت 1394

27 ماهگیت مبارک عسلم

یکی یدونه من                          27 ماهگیت مبارک امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد داشت و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت قلبها به مناسبت امدنت خوش امد خواهند گفت فرشته اسمانی من  27 ماهگردت مبارک. ...
3 ارديبهشت 1394

روز مادر مبارک

، پسر داشتن حس شیرینیه که من تجربه اش کردم و بارها خدا رو به خاطرش شکر میکنم....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم. اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان، امروز موهات چقدر قشنگ شده ....... وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا تنها عشق زندگیم از ته دل میخندم....  آره .....تنها عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تما...
20 فروردين 1394

مامان قشنگم روزت مبارک

مادر!در ستایش دنیای پر مهرت ،ترانه ای از اخلاص خواهم سرود و گلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم اویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات میابم و انگیزه خلقت را از قلب پرمهرت میخوانم. مادر بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده میکند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می اورد. ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام.عبادت را تو به من آموخته ای ،مادر ای الهه مهر.تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطر تو سرشار است.از تبار فاطمه ای و گویی وجود تورا با مهر فاطمه سرشته اند ،پس همیشه دعایم کن چرا که دعایت سرمایه فردای من است. مادرم به پاس انچه به من داده ای ،به ستایش محبتهای بی اندازه ات و به وسعت همه خوبیهایت&nb...
20 فروردين 1394

تعطیلات نوروز 94

پسر قشنگ مامان تعطیلات عید امسال چون ماشین نداشتیم زیاد جایی نرفتیم فقط به دید و بازدید گذشت مامان جون اینا هم که یزد بودن و هنوزم نیومدن سفره هفت سین عمو حسن سفره هفت سین عمه خدیجه اینجام داشتیم میرفتیم امام زاده صالح تو تجریش یه اش خوشمزه هم خوردیم با مترو برگشتیم خونه کلی خوشت اومده بود همش میگفتی قطار بازی اینجا هم بعد از چند روز علی را دیده بودی میدویدی سمتش پاستیل خریده بودی ،منم جلوی پنجره بودم که منو دیدی خونه عمه رقیه هفته قبل بابا یه روز شیفت بود فردا صبحش که اومد اینو برات گرفته بود خواب بودی بیدار شدی خیلی ذوق...
16 فروردين 1394

سال تحویل 1394

عشق کوچولوی خودم  نوروزت خجسته پسر قشنگم و هفت سین 1394 گلم و هفت سین 1393 عشق من در نوروز 1392 مهدی و هفت سین خاله فاطمه خونه مادربزرگ همراه با عرفان نگار امیرعباس که در حال پریدن بودید این کیفت همه جا همراهته خیلی دوسش داری یه خواب راحت هزار ماشااله خیلی خوشتیپ شدی هر خونه ای که میریم کلی از لباسات خوششون میاد براشون شیرین زبونی هم میکنی دیگه کلی ازشون دل میبری تا لباساتو میپوشی مدام میگی خوشگل شدم ماشااله خود شیفته ای دیگه هرجا میریم وقتی بهت عیدی میدن زود میگی ممنون تش...
2 فروردين 1394