مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

قشنگترین بهانه زندگیم

دل نوشته های مادرانه

چرا اینقدر دوست دارم   چرا هر بار که کنارم حست میکنم خدارو شکر میکنم  مگر چقدر گذشته از بودنت کنارم   از روزی که چشمم افتاد به نگاهت   انگار همین دیروز بود تو بیمارستان چقدر از دیدنت خوشحال  بودم  ولی انگار این خوشحالی زیاد طول نکشید اخه به خاطر کمبود اکسیژن تورو گذاشته بودن تو دستگاه   یادته ما مانی وقتی اومدم دیدمت چه لحظه سختی بود به دستو پاهات سرم وصل بود وای که دلم اتیش گرفت اروم خوابیده بودی حتی اجازه ندادن بغلت کنم بعد از 2روز اجازه دادن که تورو در اغوش بگیرم وقتی بغلت کردم یهو مثل یه اتشفشان منفجر شدم سرازیر و سرریز شدم تمام وجودم اب شد و از چشمام اومد بیرون من مادر شده ام..       &...
11 آبان 1392

مینویسم برای...

مینویسم برای ستاره روی زمینم:      برای تو که به دنیا امدی تا روشنی را برایمان بیاوری  مثل خواب پر از رویاهای شیرین  مثل لبخند روی لبهای خاموش  در سینه تاریک من جوانه زدی و مثل گلهای زیبا شکفتی  زمینی شدنت مبارک ستاره درخشان زندگی من.
10 آبان 1392