عکسهای مشهد+پیشرفتهای گل پسری
اینروزها حسابی سرم شلوغه از یک طرف من خونرو تمیز میکنم از طرف دیگر شما به هم میریزی امسال خونه تکانی با وجود شما حال و هوای دیگه ای داشت پارسال خیلی کوچیک بودی و یا خواب بودی یا اگرم بیدار بودی کاری نداشتی ولی امسال حسابی شیطونی میکنی قربونت برم شیطونیاتم قشنگه خیلی شیرین شدی هرروز یه کار جدید انجام میدی قشنگ نانای میکنی وقتی غذا تموم میشه سفره را میاری و میدی به من افرین پسرک من و از همه مهمتر اینکه یه جمله کوتاه میگی و ان این استآب بده الهی مامان قربون پسر باهوشم برم وقتی این جمله را میگی من و بابا حسابی ذوق میکنیم و تشویقت میکنیم کلمه بیا را هم خیلی خوب میگی وقتی بهت میگیم مهدی کنترل یا گوشی را بیار زود برامون میاری و خودت برای خودت دست میزنی فعلا دیگه چیزی یادم نمیاد عزیزم
صبح روز سفر
هنگام رد شدن از گیت فرودگاه
مهدی جونم در هواپیما
فرودگاه مشهد
قربون خنده خوشگلت برم
رستوران هتل که گبند و گلدسته به خوبی از اونجا مشخص بود
عشق کوچولوی من حاضر شده بره حرم
مهدی و مامانی
مهدی در رستوران
این عکس و عکس بالایی مربوط به الماس شرق
رستوران وصال
نمیدونم چرا وقتی میریم بیرون و کفش داری دوست نداری راه بری و اگر بذاریمت زمین گریه میکنی
پسرم و دوستش
این هم دفتر نقاشی و مداد رنگی که مهماندار به شما داد
یک روز بعد از برگشتنمون بردیمت و موهاتو کوتاه کردیم
عزیز دلم خیلی دوست دارم