گل پسر مامان
سلام خوشگل مامان منو ببخش که انقدر دیر اپ کردم اخه این چند روزه حسابی سرم شلوغ بود قبل ازهرچیز بگم که رویش دوازدهمین مروارید خوشگلت مبارک باشه
خوب حالا بریم سراغ دلایلم که این چندروزه نبودم اولیش شیطنت شماست که وقت سر خاروندن برام نمیزاری تا وقتی که بیداری باید باهات بازی کنم وقتی هم که میخوابی خوب باید به کارای خونه برسم
دومین دلیل هم سرماخوردگی بود که هر سه بهش مبتلا شدیم اول بابا بعد شما اخر سر هم من
سومین دلیل هم بیماری مامان جونه متاسفانه پوکی استخون گرفته اونم شدید که حسابی اعصابم سر این موضوع به هم ریخته بابایی هم چشمش اب مروارید اورده که فردا میره برای عمل چشم که انشااله هردوشون همیشه سالم باشن که نفس من به نفس هردوی انها بستست
چهارمین دلیل هم این بود که بابا ترم تابستونی برداشته بود و هفته پیش امتحاناش شروع شد و ما باید محیطو براش اروم نگه میداشتیم تا بتونه درس بخونه و به همین دلیل من شمارو میبردم بیرون
و دلیل بعدی عروسی عمه هستش که 25شهریور درست یک روز بعد از سالگرد عروسی مامان باباست که خوب چند روز مشغول لباس خریدن و وقت ارایشگاه و.....هستم و دلیل بعدی عروسی پسر عمه من بود
خوب دلیلام تموم شد
دیروز جهاز برون عمه بود که برای اینکه شما اذیت نشی و بزاری منم کار کنم نبردمت و موندی پیش بابابرای اولین بار 7ساعت ازت دور بودموای که چقدر سخت گذشت ولی نمیشد که بیام چند بار زنگ زدم خونه و باهات حرف زدم هردفعه میگفتی مامان بیا بمیرم برات قربونت برم دست بابا هم درد نکنه که بهتر از من ازت مراقبت کرده بود وقتی رسیدم خونه پریدی بغلم و بوسم کردی و منم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و زدم زیر گریهبه قول بابا انگار 10ساله همدیگرو ندیدیم حالا بریم سراغ کارای پاستیل کوچولوی خودم اول از هرچیز اینو بگم که روزی هزار بار خدارو شکر میکنم که شمارو دارم اخه خیلی شیرین و دوست داشتنی هستی قربونت برم از حرف زدنت بگم که ماشااله خیلی شیرین زبونی و بامزه کلماتو میگی جدیدا هرجا میریم اول سلام میکنی میگی للام به خداحافظ هم میگی ادادزنانای کردنت هم حرفه ای شده با هر اهنگی نانای میکنی غذا خوردنت خیلی بد شده عاشق بستنی هستی کباب هم خیلی دوست داریبه مامان هم میگی مامان مون به پدرم هم میگی بابایی به منم که همون مامان یا زهیا میگی و اما بابا که همچنان بهش میگی ممدبابا محمد و بابایی خیلی دوست داری خلاصه اینکه شدی عزیز دل همه
وقتی که صدات نمیاد و ارومی یعنی داری دسته گل به اب میدی
وقتی بهت میگم مهدی کار بدی کردی اینجوری میشی
اینها هم کفشای جدیدت مبارکت باشه گلم
شیطنت جدید میری و روی میز میشینی
عروسی پسر عمه مامان .حاضر شدیم که بریم عروسی
بیرون تالار پارک داشت که همش تو پارک بودی
پسرم در صف نانوایی
این لباسارو تنت کردم ببینم اندازت هستن برای عروسی یا نه
لباساتو دراوردم بری حمام عاشق حمومی
اینم اقا مجتبی گل خوشگل عمست
این توپارو بابا برات گرفت که خیلی دوستشون داری
بابا داشت درس میخوند ولی مگه شما اجازه میدادی
وقتی مهدی دختر میشه
و در اخر
مهدی جونم کوچولوی دوست داشتنی مامان عاشقتم