مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

قشنگترین بهانه زندگیم

پسرک 24 ماهه من

1393/11/27 22:28
نویسنده : مامان زهرا
1,809 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پاستیل خوشمزه مامان

وای که چه دنیای قشنگی داریم با تو ،یه دنیای رنگارنگ ،یه دنیا پر از جیغ و هیاهو ،دنیایی پر از قهقهه ،یه دنیا پر از اسباب بازی،یه دنیا پر از حرفای چپکی که هر کدوم قشنگی خودشونو دارن.اره گل پسرم دنیای ما با خیلی قشنگتر از تو شده،مخصوصا اینروزا که با شیرین زبونیات دل مارو میبری.

دلیل اینکه دیر به دیر میام اینجا اینه که خونه تکونیرو شروع کردم اخه شما گل پسری که اجازه نمیدی کار کنم برای همین وقتایی که خوابی تند تند کار میکنم اینروزا خیلی خستم کار خونه رسیدگی به شما و خرید برای عید البته برای اتلیه لباسای عید شمارو زود گرفتم ولی خریدای من و بابایی مونده بود که الان خریدای خودم تموم شده مونده بابا.

دو هفته ای هم میشه که متاسفانه یبوست گرفتی با وجود اینکه هر روز لواشک کیوی پرتقال ...میدم بهت میخوری ولی نمیدونم چرا اینجوری شدی دکتر هم داروی خاصی تجویز نکرد.دیشب تا 3 صبح جیغ میزدی،و گریه میکردی و میگفتی مامان نمیاد نمیدونستم چیکار کنم اخرشم از گریه خوابیدی.

یکم لجباز شدی یعنی اینکه هرکاریو بخوای انجام بدی و من مخالفت کنم زود گریه میکنی ولی وقتی میبینی من توجهی نمیکنم به حرف من گوش میدی ولی گاهی اوقاتم...

سر غذا خوردن هنوز باهات مشکل دارم دیگه نمیدونم چیکار کنم دوست نداری بشینی غذا بخوری با اینکه خیلی علاقه داری خودت غذاتو بخوری ولی کلا دو قاشق اول میشینی بعدش...

از میوه ها کیوی و پرتقال دوست داری

مامان جون بابایی مادربزرگ پدربزرگو خیلی دوست داری 

علاقه زیادی به ماشین بابایی داری تا یه جا سمند میبینی زود میگی ماشین بابایی دیدم کلی هم ذوق میکنی

حالا از شیرین زبونیات بگم 

سلام عشدم. مامانی دوست دارم. عزیزم شب بخیر. میام. نمیام. نمیخوام. دیبی:کیوی

پرتدال:پرتقال. مرخ:مرغ. نمانه:صبحانه. صبح که بیدار میشی به من میگی مامان حالا نمانه امادهخندونک

شعر چشم چشم:دش دش دو ابدو دماخ دهن یه ددو...

تاب تاب ابادی ایدایا منو ننازی 

شعر یه توپ دارم قلقلیه با کمک مامان میخونی 

نانای میکنی بپر بپر میکنی در کل ماشااله یه جا بند نمیشی 

حسابی شیطون شدی 

یکم از دلبریات بگم :میای مامانو بغل میکنی محکم بوسم میکنی میگی مامانی دوست دارم اونوقته که احساس میکنم همه دنیا مال منه.قربونت برم پسر با محبتم

جدیدا هم عاشق دکتر بازی شدی روزی هزاربار چشم و گوش و دهن منو معاینه میکنی برای همین بابا برات وسایل دکتر بازی خرید خیلی دوستشون داری

دکتر مهدی

مهدی قایم شده یا به قول خودش دایم شده

مهدی جونم در سرزمین عجایب

عاشق قطار بازی شده بودی

یه روز دیگه 

مهدی داره خونه تکونی میکنه

تعمیرکار کوچولو

بشقابی که هرروز برای رفع یبوستت اماده میکنم

یه دیوار خونمون اختصاص پیدا کرد به مهدی

یه روز افتابی در پارک

پسرکم در صف انتظار

شب 22بهمن خیلی بانمک بود به صورت خود جوش الله اکبر میگفتی تازه از تلوزیون یاد گرفتی بهت میگیم 22بهمن تو میگی یوم الله

وقتی دیوارای اتاقتو تمیز کردم یه چندتا از برچسبای دیوار هم کندم البته بماند که چه مصیبتی کشیدم تا کنده شد شما هم داری کمک میکنی

مهدی گلی به همراه پدربزرگ (پدر بابا)که انشااله خدا شفاشون بده

مهدی جونم و نفس عمه مجتبی جون

عزیز دلم عاشقتم دنیام با تو قشنگهبوس

 

پسندها (4)

نظرات (6)

مامان راحله
2 اسفند 93 19:31
فدای تو گل پسر یا بهار افتادم که به کیوی میگفت : بیدی ... اینم هزاررررررررررررر تا بوس برای پسر خوشگل
مامان زهرا
پاسخ
قربونت راحله جون
مامان راحله
2 اسفند 93 19:35
عزیزم برای یبوستش حتما یه دکتر خوب ببر ... نباید مدفوع زیاد تو روده هاش بمونه .. بهار هم یه مدت همینجوری بود .. چه گریه هایی که موقع دفع نمیکرد . بردم دکتر پودر "پیدرولاکس" داد . که باید تو اب یا ابمیوه حل میکردم میدادم . خیلی خوب هم جواب داد . بی بو و مزه هم هست . میتونی خودت از داروخانه بگیری بهش بدی . با دکتر داروخانه هم میتونی راجع بهش مشورت کنی که خیالت راحت باشه .. تو هم سرچ کنی اطلاعاتی درباره ش میاد ... ولی هر کاری میکنی نذار ادامه دار بشه خدای نکرده پشتت زخم نشه .
مامان زهرا
پاسخ
اره راحله جون حتما میبرمش چون امشب با کلی گریه تونست مدفوع کنه ممنون از راهنماییت
زیــنب (مامان)
2 اسفند 93 20:09
سلام عزیزم امیدوارم همیشه به گشت وشادی بگذرونی پسری عزیز یه دنیابه روی ماهت
مامان زهرا
پاسخ
سلام زینب جون ممنونم
مامان روژینا
3 اسفند 93 9:01
وای وای چه عکسای قشنگیهمیشه به گردش و پارک و شادی عزیز دلمخلاصه نفهمیدیم قند عسلمون دکتر می خواد بشه مهندس مکانیک می خواد بشه ،پلیس راهنمایی و رانندگی می خواد بشه.....ایشالا به سلامتی خونه تکونیتم زودی تموم میشه عزیزم.خسته نباشیبوس برای مهدی جونم
فریده
3 اسفند 93 10:03
امان از دست یبوست ، پرهام هم مرتب یبوست داره ، یه دکتر به من گفت توی مواقعی که نمی تونه دفع کنه ، گوش پاکن رو چرب کن و پشتش رو نرم کن . بهش انجیر هم بده ، می تونی بندازی توی آب وقتی نرم شد توی شیریا آبمیوه میکس کنی . خیلی عالیه. هر چی با میوه و داروهای خانگی یبوستش رو برطرف کنی بهتره ، چون داروهای شیمیایی تاثیرش موقته. چقدر دکتر بازی درآوردم. چه ژله های زیبایی . چه دکتر خوشکلی ، ماشاالله . انشاالله زودتر خونه تکانی ات تمام بشه . و یه نفس راحت بکشی
مامان زهرا
پاسخ
ممنون از راهنماییت عزیزم
مامان مینای آرتین
3 اسفند 93 15:05
واااای امان از یبوست که رهایی نداریم... زهرا جون وقتی خیلی مهدی جان اذیت میشه شیاف بذار عزیزم که اینقدر درد نکشه... روغن زیتون برای رفع یبوست عااالیه البته تجربه شما خیلی بیشتره... فدات آقای دکتر...