جشن بانک ملت
عزیز دل مامان روز شنبه من و بابا به اتفاق شما رفتیم جشنی که بانک ملت تدارک دید ه بود البته وقتی بابایی گفت که دعوت شدیم من مخالفت کردم و گفتم ما نمیایم خودت برو به خاطر شما نمیخواستم برم اخه گفتم اونجا شلوغه اذیت میشی ولی بابا گفت اگر اذیت شد برمیگردیم خونه و این شد که رفتیم و خوب هم شد که رفتیم اخه خی...
نویسنده :
مامان زهرا
19:51