ویزیت دکتر و...
سلام گلکم الان که دارم برات مینویسم داری با بابا بازی میکنی و میخندی قربون اون خنده های خوشگلت برم الهی که همیشه بخندی
دیروز باهم رفتیم مولودی خونه خاله خیلی خوش گذشت شما هم قربونت برم پسر خوبی بودی دست میزدی نانای میکردی کلی با کارات دل همرو بردی فکر میکردی همه دارن برای نانای کردنت دست میزنن و بیشتر قر میدادی ولی اخراش دیگه خسته شده بودی و نق میزدی زنگ زدم به بابا گفت من جلوی درم منم از خدا خواسته بردمت پیش بابا بعدشم موقعه رفتن به خونه خوابیدی در کل جای همگی خالی خیلی خوش گذشت
امروزم رفتیم پیش دکترت اخه چند روزه بی حالی و خیلی زیاد میخوابی منم نگران شدم به قول دکتر مامانا همیشه نگرانند خلاصه رفتیم و چنان قشقرقی تو مطب دکتر راه انداختی که نگو و نپرس کم مونده بود بگیری دکترو بزنی بعد از معاینه گفت مشکلی نیست و زیاد خوابیدنشم به خاطر زیاد شیطونی کردنه و جای نگرانی نیست خیلی خوشحال شدم بعد از مطب هم اومدیم خونه و از اون موقع مشغول شیطنتی
اینجا دکتر داره معاینه ات میکنه بابا هم گرفته بودت که در نری الهی مامان بمیره برات که داری با نگات التماس میکنی
اینجا هم بعد از خونه خالست که رفتی پیش بابا این ماشینم تو کوچه مامان جون بوده سوار شدی
پسرکم من و بابا روزی هزار بار خدارو شکر میکنیم به خاطر داشتنت