فرشته کوچولوی یک سال و نیمه ما
سلام عشق کوچولوی من قربونت برم که تو فسقل بچه شدی همه دنیای من و بابا
میدونی چقدر دوست دارم هرچی فکر کردم نتونستم براش اندازه ای پیدا کنم تو شدی همه دار و ندار ما تو شدی همه زندگی ما تو شدی چراغ خونه ما با نفسهات نفس میکشیم با خنده هات غرق شادی میشیم با گریه هات غصه میخوریم با دردات درد میکشیم خلاصه با وجود تو به معنای واقعی زندگی میکنیم خدارو شاکرم که بزرگترین معجزه اش را قسمت ما کرد
جمعه بابایی مامان جون از مشهد برگشتن کلی از دیدنشون خوشحال شدی مخصوصا از دیدن بابایی خیلی ذوق زده شده بودی
عصر که میشه میری پشت پنجره منتظر بابا میمونی وقتی هم که بابا میاد بهش دست میدی بوسش میکنی سلام میکنی افرین پسر مودب خودم ولی امان از وقتی که بابا بخواد یکم بخوابه بوسش میکنی نازش میکنی تا بیدار بشه وقتی هم که بیدار میشه انقدر خوشحال میشی که دورتادور خونه میچرخیو دست میزنی
روزی صد بار منو صدا میزنی میگی مامان منم میگم جانم بعد میگی بالاله حالا یعنی چی نمیدونم حتی تو خوابم میگی
مامان:ببعی میگه
مهدی:بع بع
مامان:دمبه داری
مهدی:نه نه
مامان:پس چرا میگی
مهدی:بع بع
فرهنگ لغت جدید مهدی:للام:سلام داداده:خداحافظ .آمین:آمین.علی .زیا:زهرا.بیایه:بهاره.عبا:عباس.بیا.دام:شام. نینام:میخوام.می:پیشی. و خیلی کلمات دیگه
در کل زیاد اهل خرابکاری نیستی شیطونیات کمتر شده ولی جیغ جیغو شدی خودکفا شدی و میخوای کاراتو خودتو انجام بدی وقتی میخوام پوشکتو عوض کنم میگی عیبه اینو از کجا یاد گرفتی نمیدونم عاشق بستنی هستی با بچه های هم سن خودت کنار نمیای چیز دیگه ای یادم نمیاد
یازدهمین مروارید خوشگلت هم جوونه زد البته با کلی دردسر مبارکت باشه گلم
مهدی و بابایی
برای دیدن ادامه عکسها بفرمایید ادامه مطلب...
وقتی میریم بیرون اولش اروم راه میری
بعد بدو بدو میکنی
بعد خسته میشی میشینی
دوباره شروع میکنی به راه رفتن
دوشنبه هفته پیش هم بردیمت ارایشگاه موهاتو کوتاه کردیم
عاشق این فست فود تو خیابون خودمونی از اینجا رد شدنی حتما باید بری داخل
این هم از خرابکاریات
سوغاتی مامان جون بابایی برای گل پسرم دستشون درد نکنه
و در اخر
عاشقتم عزیزم