سالگرد ازدواج مامان و بابا

با هم باشیم ... برای یک عمر .

میخواهم آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند ـ آنان که بر سر جدایی مان شرط بسته بودند ...

همسرم اعتراف میکنم که از تو اموختم عاشق بودن و عاشق ماندن را . تمام حرف هایم را خلاصه میکنم و در پیشگاه خداوند عزیز این خالق عشق ُُبه پاکی چشمانت قسم یاد میکنم ـ تا ابد با تو می مانم ـ بی انکه دغدغه ی فردا را داشته باشم زیرا فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت...

ا تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا
بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !
خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام …
تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :
دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !

محمد عزیزم :

من عشق را با تو تجربه کردم محبت را

از تو اموختم

عشق من تقدیم به تو که یادت در فکرم و 

عشقت در قلبم ماندگار است

   دوستت دارم همسر مهربانم

4سال که با تو زیر یک سقف زندگی کردم تو این 4سال از تو خیلی چیزها یاد

گرفتم عشق امید صبوری توکل به خدا ....با تو لحظات زیبایی داشتم و انشااله

خواهم داشت هر روز که میگذرد بیشتر به این واقعیت پی میبرم که تو خلق

شدی برای من تا زیباترین زندگی را برایم بسازی 

سال اول زندگی وقتی با هم رفتیم خانه خدا وقتی برای اولین بار چشمم به

عظمت خانه خدا افتاد اولین نیتم فرج اقا امام زمان(عج)بود دومین نیتم داشتن

فرزندی سالم و صالح بود و سومیش این بود که خدا جونم تا وقتی محمد هست 

منم باشم تا وقتی محمد نفس میکشه منم نفس بکشم اخه نفسم به نفست

بستست

 با تمام وجودم دوستت دارم 

    چهارمین سالگرد ازدواجمون مبارک

بعدا نوشت:

صبح روز سالگرد ازدواجمون وقتی از خواب بیدار شدم دیدم بابایی عکس عروسیمونو گذاشته وسط و دورتادورش مقداری پول گل ...و نوشته های زیبا چیده کلی ذوق زده شدم ممنونم همسر عزیزم

البته عکسو برداشتم بعد عکس انداختم