ارامشم باش گلکم
سلام پسر قشنگم سلام گل مامان
چند روزی میشه که هوا خیلی سرد شده و نمیشه زیاد بیرون رفت هفته ای یکبار یا دوبار میریم بیرون اون هم خونه مامان بزرگا میریم اخه تو این هوا بدون وسیله بیرون رفتن خیلی سخته چند روز پیش صبح زود با بابا رفتیم خونه مامان جون وقتی رسیدیم به بابایی گفتی نمنی یخ یعنی مهدی یخ کرده وقتی بهت میگیم اسمت چیه میگی نمنی
خیییییییییییییلی بانمک حرف میزنی ادم دلش میخواد بخوردت طوری که خاله ها مامان جون بابایی دایی روزی چند بار زنگ میزنن تا باهات حرف بزنن بماند که کلی ناز میکنی تا باهاشون حرف بزنی
الو للام بادی اداده دت:الو سلام بازی خداحافظ قطع
تازه تو وایبر هم براشون حرف میزنی که کلی ذوق میکنن
تا تلفن زنگ میخوره میگی باطی منظورت خاله فاطی هستش
جدیدا هم به بابا میگی عمو محمد که حرص بابارو درمیاری اخه همه چی بهش میگی غیر از بابا ممد محمد جیدر عمو محمد
صبح که از خواب بیدار میشی اول سلام میکنی بعد بغلم میکنی و میگی نومانه یعنی صبحانه
حالا بزار یکمم از شیطونیات بگم اول اینکه یه کار بد یاد گرفتی اونم چنگ انداختنه وقتی با بچه ها بازی میکنی چون زورت بهشون نمیرسه چنگ میندازی که اینکارت واقعا اذیتم میکنه در کل زیاد میونه خوبی با بچه ها نداری تصمیم گرفتم ببرمت خانه اسباب بازی هم اینکه بازی کنی هم یاد بگیری چطور با بچه ها ارتباط برقرار کنی
عاشق چرخت هستی جوری که تا وقتی بیداری داری باهاش بازی میکنی با اسباب بازیهات زیاد بازی نمیکنی
تا یادم نرفته بگم عاشق تمیز کردنی به قول بابا محمد از من یاد گرفتی دستمال میگیری دستت تند تند گردگیری میکنی
هفته پیش هم بیرون روی پیدا کرده بودی که بردمت دکتر خودم حدس زدم برای خوردن نارنگی و پرتقال باشه که دکتر هم حرفمو تایید کرد و گفت فعلا میوه و شیرنخوری
ولی مگه میشه همش میری سراغ به قول خودت یلاچ. و میگی نانی
در کل داری با شیرین زبونیات مارو میکشی عشقکم
پسر ورزشکار من
یه نمونه از شیطنتت
عشق عمه مجتبی کوچولو
مهدی که خودش از خودش عکس گرفته
روز بعد از ماهگردت با بادکنکا مشغولی
این دمپایی هایی که پاته چند وقت پیش خریدیم که عاشقشونی یعنی وقتی خوابی از پات درشون میارم بهشون میگی دش
مهدی جان وجودت مایه ارامش من و باباست برایت بهترینهارو ارزو دارم