مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

قشنگترین بهانه زندگیم

سه شنبه 7بهمن (آتلیه.مهمونی)

1393/11/9 14:15
نویسنده : مامان زهرا
1,384 بازدید
اشتراک گذاری

گل مامان سه شنبه وقت اتلیه داشتی از روز قبلش رفتیم خونه مامان جون چون بابا شیفت بود صبح بابا اومد خونه مامان جون ماشین بابایی مهربونو گرفتیم زود اومدیم خونه وقتی رسیدیم خونه ساعت 10:30 بود 11 تورو خوابوندم که سرحال باشی زودم خوابت برد چون صبح زود بیدار شده بودی بابا هم خوابید من موندمو هزارتا کار تو وقت کم ناهار درست کردم لباسامونو اماده کردم 12 بیدارتون کردم ناهارو خوردیم رفتیم ارایشگاه تا عمو موهای شمارو درست کنه وای که چقدر بامزه شده بودی خلاصه 1:45 دقیقه رسیدیم اتلیه آسمان. خیلی دلهره داشتم اخه سه دفعه قبلی سها رفته بودیم اینبار برای تنوع آسمان انتخاب کردیم که الان واقعا از انتخابش خوشحالم.

برخوردشون واقعا عالی بود از سها خیلی بهتر بودن .نوبت عکس گرفتن شد خیلی خوب همکاری کردی دو ساعت و نیم زمان برد ولی حتی یکبار هم نق نزدی و هرکاری که اقای عکاس میگفت انجام میدادی من و بابا که از تعجب اینجوری شده بودیمتعجبتعجبهمشم میخندیدی جوری خوب همکاری میکردی که اقایون عکاس کلی ازت تعریف کردن مدام میگفتن به به چه پسر خوش اخلاقی و خوش تیپی.

یه عکس هم سه تایی گرفتیم.

نوبت به انتخاب عکسها رسید که اون موقع بنای ناسازگاریو گذاشتی البته حق داشتی هم گرسنت بود هم خوابت میومد هم خسته بودی .یه خانم مهربون که از پرسنل اونجا بود بغلت کرد و بردت باهات بازی کردی 

انتخاب عکسها خیلی سخت بود اخه همشون قشنگ بودن .هرکدوم قشنگتر از اون یکی .خلاصه 9 تا عکس انتخاب کردیم سه تاش رو تخته شاسی بقیشم که معمولی البته قیمتاش نسبت به سها بالاتر بود مخصوصا اینکه دکورای قشنگش ستاره دار بودن یعنی سی درصد گرونتر بودن.و عکسای ترکیبی هم 50 درصد گرونتر بودن ما یه عکس ترکیبی هم انتخاب کردیم.هزینه عکسات تقریبا زیاد شد ولی فدای سرت عزیزم به قول بابا عکس یادگاریه .بیست روز دیگه اماده میشن.

ساعت 6 عصر رسیدیم خونه مامان جون ماشینو گذاشتیم و رفتیم خونه 7:30 رسیدیم خونه 9هم رفتیم خونه دوست بابا که مهمون بودیم که خیلی خوش گذشت البته کلی شیطونی کردی من که داشتم از خجالت اب میشدم.دیگه شب موقع خواب داشتم از خستگی میمردم ولی شما عصر خوابیده بودی و قصد خواب نداشتی انقدر خسته بودم که برای اولین بار من خوابم برد و شمام نمیدونم کی خوابت برده بود

سه شنبه روز پر مشغله ای بود.

پسرم در ارایشگاه

اینجاهم تو ماشین که معلومه خیلی خوابت میاد

اینم یه عکس سلفی از من و پسرم

بعد از عکاسی که خیلی خسته بودی

خونه عمو دوست بابایی

پسندها (4)

نظرات (13)

مامان راحله
9 بهمن 93 16:30
آفرین به گل پسری که خوب همکاری کرده ... منتظریم عکسهای خوشگلت رو ببینیم
مامان مینای آرتین
10 بهمن 93 21:06
ینشالله عکسهای عروسیت مهدی جان... به به چه شاه دامادی بشی شما جیگر خاله... سلفی مادر و پسری عاااالی بود... ممنون لطف داری عزیزم مینا جون شرمنده داشتم نظراتو تایید،میکردم اقا مهدی دست زد یکی از نظرات زیباتونو حذف کرد شرمنده
فریده
11 بهمن 93 8:00
من تا بیست روز دیگه چطور تحمل کنم ، از همین الان لحظه شماری می کنم . چه روز پر مشغله ای داشتید معلومه حسابی خسته شدید . عکس سلفی عالی بود ، مخصوصاً اینکه شما رو دومرتبه دیدیم .
مامان زهرا
پاسخ
خودمم خیلی دلم میخواد زودتر اماده بشن ولی حالا کو تا بیست روز دیگه اره خیلی خسته شدیم ممنونم چشمات قشنگ میبینه عزیزم
مهتاب
11 بهمن 93 16:29
ای جانم چقدر نازی شما خاله جون خاله جون علیرضای منم توی مسابقه عکس شرکت کرده میشه بری بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون اینم لینکش http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015011122090505397
مامان مینا
12 بهمن 93 6:41
سلام مامان زهرای خوبم. خوب؟ خوشی؟ مهدی خوشگل خاله چطوره؟ وااای چقدر تو فعالی عزیزم با یه پسر شیطون که خونه عمو خجالت کشیدی از شیطونی هاش خخخ اینقدر خندیدم وقتی تصور کردم اونجا رو... عزیزم ما حالمون خوبه و یکم درگیر خرید سیسمونی و بقیه کارها هستیم. بزودی میایم پیشتون. منتظر عکسهای پسر خوشتیپمون هستم.
مامان زهرا
پاسخ
سلام مینا جون ممنون خوبم مهدی هم خوبه خدارو شکر اره واقعا که شیطونه البته مامانم میگه به خودت رفته اخه منم شیطون بودم برعکس همسرم که الانم مظلومه
مامان پارسا دردونه
14 بهمن 93 23:09
عزيززززززززم موهات چه بامزه شده عكساتون كه آماده بشه خستگيهاتون رو فراموش ميكنى
مامان زهرا
پاسخ
چشمات قشنگ میبینه عزیزم
مامان مینا
14 بهمن 93 23:18
عزیزم زهرا جون ممنون که به فکرمون هستی عزیزم اسم دخترم محیا شد بالاخره بزودی سرویس چوبش میرسه و میذارم عکس های سیسمونی اش رو. شرمنده همه توی کارتن هستن چیدیم روی هم
مامان زهرا
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم وای چه اسم خوشگلی به اسم خودتم میخوره مبارکش باشه بی صبرانه منتظرم دشمنت شرمنده عزیزم
ایدا
15 بهمن 93 17:30
چه پسره ناز خوشگل دارید خوشگلیش به مامان خوشگلش رفته به منم سر بزنید اپم
مامان بردیا اریایی
16 بهمن 93 0:19
منتظریم برای دیدن عکس هاااااااااااا ماهم رمز میخواییم
مامان راحله
18 بهمن 93 12:18
$$$_______________________________$$$$$ __$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$* ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$* ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$ ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$**** __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,, _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,, ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$ ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,, _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',, *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____* ______,;$*$,$$**'____________**'$$***,, ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,, ,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
مامانی علی(زینب)
19 بهمن 93 16:00
وای که چقدر پسرت ماه و زیبا ست و چقدر هم شبیه مامان جونش
مامان زهرا
پاسخ
شما لطف داری عزیزم
مامانی ویانا
20 بهمن 93 12:42
عکسای آتلیت هم مبارک باشه ما منتظر عکسای خوشگل مهدی جون هستیم
مامان الهه
27 بهمن 93 14:59
سلام عزیزم به منم رمز میدی؟