مهدیمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

قشنگترین بهانه زندگیم

این روزهای گل پسری

1392/10/20 0:00
نویسنده : مامان زهرا
634 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامان امروز بابایی مونده سرکار و من و شما تنها موندیم ناراحتخیلی مامانو اذیت کردی و مدام گریه کردی گریهفقط به خاطر نبودن بابایی بود با هزار زحمت خوابوندمت میرفتی پشت در و میزدی به در بابارو میخواستی دیگه چشمکاز همین جا به بابایی میگیم که خیلی دلمون برات تنگ شده زود بیا قلبقلب

خدارو شکر حالت بهتر شدهتشویق البته تب و اسهال چون از دیروز یکم سرما خوردی که امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی و دیگه مریضی سراغت نیادلبخند از شیرین کاریهاتم که بخوام بگم اینه که وقتی به گوشی بابا زنگ میزنم و اهنگ پیشوازشو میشنوی در هر حالتی که باشی شروع میکنی به سینه زدن که خیلی بامزستزبان میری تو اتاق خواب ما یا خودت درو هم میبندی بعد شروع میکنی به گریه کردن اخه این چه کاریه من نمیدونمگریه وقتی هم یه کار بد انجام میدی برای اینکه چیزی بهت نگیم گردنتو کج میکنی و با ناز نگاهمون میکنی اخ که من میمیرم برای این مدل نگاه کردنتبغل من رو هم که میخوای صدا کنی میگی ما بقیش کجا میره خدا میدونه عزیز را هم یاد گرفتی ولی میگی عژیژ دور از جونت مثل معتادا و...

این روزها حسابی مشغول خونه تکانی هستم که کم کم اماده بشیم برای تولدت البته اگر شما بذاری 

این عکسها هم برای چند روز گذشتست 

این عکس برای روزیه که تب داشتی لختت کرده بود که بدنت خنک بشه

به خاطر خوردن استامینوفن همش خواب بودی

 

برای دیدن ادامه عکسها بریم ادامه مطلب...

این اسباب بازی خوشگل هم بابا برات خریده بود تا باهاش بازی کنی و سر حال بشیلبخند

 

پسرکم در حال خواندن کتاب

ساکت

اینم یه جور محافظت از ماله دیگهنیشخند

 

 

مثل اینکه این شیر خشکها اینجا هم در امان نیستن باید ببرمشون جای دیگه

زبان

اولین باری که به موهات ژل زدیم 

طبق معمول کنترلو برداشتی و ...

 

حالا کنترلو میخوای بدی به من تا دست گل شمارو درست کنم

 

امروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم کنارم نیستی تو اتاق خودتو اشپزخونرو خلاصه همه جارو گشتم ولی نبودی داشتم از ترس سکته میکردم استرسکه یه صدایی ازت شنیدم اومدم دوباره تو اتاق خواب دیدم بللللله از زیر رخت اویز رد شدی رفتی اون طرفه تخت وقتی منو دیدی خندیدی و کلی خوشحال شدی نیشخندالهی قربونت برم که شیطونیاتم شیرینه قلب

خدا جونم هزاران هزار بار شکرت 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان الناز
20 دی 92 0:35
تولدت پيشاپيش مبارك عزيز دلم
مامان زهرا
پاسخ
سلامت باشی گلم الناز جونمو ببوس
فدایی طاها
20 دی 92 2:28
سلام خوبی دلم واست تنگ شده کجایی
مامان زهرا
پاسخ
سلام عزیزم دل ما هم برای شما تنگ شده هستیم زیر سایتون
فریده
21 دی 92 9:50
الهی دیگه هیچوقت پسرمون مریض نشه . تولدت هم پیشاپیش مبارک . مهدی جان هم می دونه توی تحریم ها هستیم ممکنه شیر خشک گیر نیاد به خاطر همین حواسش هست .
مامان زهرا
پاسخ
ممنون از دعای خوبت
مریم
21 دی 92 15:24
ممنون بابت حضورتون تویه وبلاگ مون..... قربون پسرمون برم چه قد معصومانه خوابیده.....
مامان اهورا(نرگس)
23 دی 92 14:23
ای جانم...نبینم مریضی تو خاله!!!!قربونت برم با اون خوابیدنت...