حال گل پسری رو به بهبوده
سلام دوستای گلم خدارو شکر حال مهدی داره بهتر میشه این چند روز بدترین روزهای عمرم بودن مهدی به حدی تب داشت که حال نداشت چشماشو باز کنه لپاش کبود شده بودن لباش از شدت تب ترک خورده بود چند بار دکتر بردیم داروهای مختلف ولی اثر نمیکرد داشتم دیوونه میشدم بچم داشت جلوی چشمم اب میشد و ما هیچ کار از دستمون بر نمیومد کارم شده بود گریه کردن نذر کردن حاضر بودم تمام زندگیمو بدم ولی پسرم خوب بشه تو این چند روز بنده های خدا مامانم و بابام و خواهرام و داداشم حالشون دست کمی از ما نداشت یه شب خونه مامانم خوابیدیم مامان تا صبح نماز خوند و دعا کرد که مهدی خوب بشه تا خود صبح مراقبش بود که تبش بالا نره انشااله یه روز بتونم خوبیهاشونو جبران کنم
بعد از اینکه تبش اومد پایین به اسهال افتاد به خدا دیگه طاقت این یکیو نداشتم ولی خدارو شکر یه روز بیشتر طول نکشید ولی الان همش بی حاله با اینکه تب نداره همش میخواد بخوابه نمیدونم چرا اینجوری شده
خلاصه اینکه خیلی روزهای بدی بودن ولی بازم خدارو شکر که به خیر گذشت